صد جوک برای باز کردن یخ گفتگو
آیا دنبال راهی برای شروع یک مکالمه جذاب و شکستن یخ هستید؟ جوکها همیشه یک گزینه عالی بودهاند! در این پست، صد جوک کوتاه و خندهدار را جمعآوری کردهایم تا در هر موقعیتی، از ملاقات با افراد جدید گرفته تا گرم کردن جمعهای دوستانه، به کمکتان بیایند. پس آماده باشید و با این جوکها، لبخند را به لبان دیگران هدیه دهید! این جوکها در دستههای مختلفی طبقهبندی شدهاند تا راحتتر بتوانید جوک مناسب را پیدا کنید. فراموش نکنید، مهمتر از خود جوک، لحن و نحوه بیان شماست. با اعتماد به نفس و انرژی مثبت، جوکها را تعریف کنید و از واکنشهای مخاطبان لذت ببرید!

- ✔️
جوکهای مرتبط با حیوانات:
- ✔️چرا زرافه ها گردن درازی دارند؟ چون سرشان خیلی دوره!
- ✔️به یه گربه میگن چرا انقدر آرومی؟ میگه: مگه ندیدی نه دم دارم نه پُز!
- ✔️میدونید چرا فیل ها نمیتونن دوچرخه سواری کنن؟ چون جک ندارن!
- ✔️یه مورچه میره دکتر میگه دکتر پاهام درد میکنه. دکتر میگه: از بس قند خوردی!
- ✔️یه روز یه پنگوئن میره سینما، موقع فیلم دیدن همش بلند بلند میخندیده. ازش میپرسن چرا انقدر میخندی؟ میگه: آخه این فیلمه رو من تو قطب شمال بازی کردم!
- ✔️
جوکهای خنده دار خانوادگی:
- ✔️از بابام پرسیدم عشق چیه؟ گفت: مثل این میمونه که گوشیتو بدی دست یه بچه، اونم باهاش بازی کنه، ولی یهو بندازه تو چاه! همون لحظه میفهمی چقدر دوسش داشتی!
- ✔️مامانم اومده میگه چرا لامپ اتاقت سوخته؟ میگم خب برو عوضش کن دیگه! میگه نه، صبر میکنم خودش درست شه، میخوام ببینم مخترعش کیه!
- ✔️از خواهرم پرسیدم چرا انقدر دیر جواب تلفن میدی؟ گفت: داشتم فکر میکردم چی بگم که حرفه ای باشه!
- ✔️بابام داشت تلویزیون میدید، یهو گفت: چقدر این گزارشگر شبیه منه! بهش گفتم: آره بابا، تو هم مثل اون الکی حرف میزنی!
- ✔️یه روز بابام داشت تو خونه داد میزد “کیف پولم کو؟” مامانم گفت: مگه نداریش؟ بابام گفت: نه! مامانم گفت: عجب! پس تو عروسی کی حساب کردیم؟!
- ✔️
جوکهای شغلی و محل کار:
- ✔️یه مهندس کامپیوتر میره میوه فروشی، میگه: آقا از این سیب ها چند تا بدید؟ فروشنده میگه: چند تا؟ میگه: یه آرایه از سیب لطفا!
- ✔️یه روز یه معلم ریاضی به بچه ها میگه: کی میدونه مجموع زوایای داخلی مثلث چقدره؟ یه دانش آموز میگه: آقا اجازه؟ خیلی!
- ✔️یه وکیل میره دکتر، میگه: آقای دکتر من خیلی استرس دارم! دکتر میگه: نگران نباش، منم همینطور!
- ✔️یه برنامه نویس داشته غذا میخوره، یهو یه پشه میاد تو غذاش. میگه: حالا بیا دیباگ کن!
- ✔️یه حسابدار میره خواستگاری، پدر عروس میپرسه: چه شغلی داری؟ میگه: من ارقام رو به هم پیوند میدم!
- ✔️
جوکهای فلسفی و بامزه:
- ✔️فرق بین حال و حوصله چیه؟ حال یه اتفاقه، حوصله یه انتخابه!
- ✔️چرا بعضی ها فکر میکنن عقل کل هستن؟ چون بقیه فکر میکنن هیچی نیستن!
- ✔️زندگی مثل یه پیتزاست. هر چی بیشتر بخوری، بیشتر میفهمی که سیر نمیشی!
- ✔️فرق بین امید و ناامیدی چیه؟ امید یعنی فکر کنی فردا بهتر میشه، ناامیدی یعنی مطمئن باشی بدتر میشه!
- ✔️چرا آدما اینقدر دنبال خوشبختی میگردن؟ چون خوشبختی هم داره دنبال اونا میگرده!
- ✔️
جوکهای کوتاه و سریع:
- ✔️چی از همه چی ارزونتره؟ سلامتی، ولی قدرشو وقتی میدونیم که از دستش بدیم!
- ✔️بهترین راه برای فراموش کردن مشکلات چیه؟ یه خواب طولانی!
- ✔️چی کار کنیم که همیشه جوون بمونیم؟ دروغ بگیم!
- ✔️فرق بین سادگی و حماقت چیه؟ سادگی یعنی فکر کنی همه خوبن، حماقت یعنی بهشون ثابت کنی!
- ✔️چرا بعضی ها اینقدر حسودن؟ چون خوشبختی دیگران رو نمیتونن ببینن!
جوکهای سری دوم – 20 جوک دیگر:
- ✔️یه روز یه یارو میره بانک، میگه: من میخوام حساب باز کنم. کارمند بانک میگه: باید حداقل 50 هزار تومن بذارید. یارو میگه: من که 50 هزار تومن ندارم! کارمند بانک میگه: پس چطوری میخوای حساب باز کنی؟ یارو میگه: خب وام بدید!
- ✔️به یه نفر میگن چرا انقدر دیر میرسی سر کار؟ میگه: آخه شوهرم منو میرسونه! میگن: خب زودتر بیدار شو! میگه: شوهرم دیر بیدار میشه!
- ✔️یه بچه از مامانش میپرسه: مامان جون، فرق بین من و تو چیه؟ مامانش میگه: تو شیطون منو درآوردی، ولی من هنوز شیطون خودتو درنیاوردم!
- ✔️یه ترکه میره دکتر، دکتر بهش میگه: شما باید رژیم بگیرید! ترکه میگه: چه رژیمی؟ دکتر میگه: رژیم باقالی پلو!
- ✔️یه روز یه لره میره تهران، یه تاکسی میگیره. میگه: آقا منو ببر یه جایی که هم آب باشه هم درخت باشه هم قلیون باشه! راننده تاکسی میگه: برو باغ وحش!
- ✔️فرق بین زن و مرد چیه؟ زن ها عاقل ترن!
- ✔️یه روز یه نفر میاد پیش یه فالگیر، میگه: من میخوام بدونم کی پولدار میشم؟ فالگیر میگه: وقتی که من پولدار بشم!
- ✔️یه روز یه دزده میره خونه یه ریاضیدان، هرچی میگرده چیزی پیدا نمیکنه بدزده. آخر سر یه مسئله ریاضی از رو دیوار برمیداره فرار میکنه!
- ✔️یه روز یه مار میره آرایشگاه، میگه: منو یه مدل بزنید که تو چشم باشم!
- ✔️یه نفر میره پیش یه روانپزشک، میگه: آقای دکتر من فکر میکنم یه سگم! روانپزشک میگه: کی اینجوری فکر میکنی؟ یارو میگه: از وقتی که بچه بودم!
- ✔️چرا خیارشورها از هم بدشون میاد؟ چون همش تو سرکه هستن!
- ✔️به یه نفر میگن: چقدر شانس داری؟ میگه: یه جوری که اگه تو قرعه کشی مرگ شرکت کنم، عمر جاودانه برنده میشم!
- ✔️یه روز یه گاو داشته تو خیابون راه میرفته، یهو یه ماشین بهش میزنه. افسر پلیس میاد میگه: آقا شما چرا رعایت نمیکنید؟ راننده میگه: جناب سروان، گاوه تقصیر داشت! میگه: چطور؟ راننده میگه: داشت تو خیابون راه میرفت!
- ✔️به یه نفر میگن: اسم بچه تو چی گذاشتی؟ میگه: گذاشتم “و”. . . میگن: چرا “و”؟ میگه: آخه خیلی “و”ل میخوره!
- ✔️یه روز یه جوجه میره بقالی، میگه: آقا تخم مرغ دارید؟ بقاله میگه: نه! فرداش باز میاد میگه: آقا تخم مرغ دارید؟ بقاله میگه: نه! روز سوم باز میاد میگه: آقا تخم مرغ دارید؟ بقاله عصبانی میشه میگه: اگه یه بار دیگه بپرسی، میزنمت! فرداش باز میاد میگه: آقا چسب دارید؟ بقاله میگه: برای چی؟ میگه: میخوام دهنمو ببندم!
- ✔️یه روز یه دزدی میره خونه انیشتین، وقتی برمیگرده دوستاش میپرسن چی دزدیدی؟ میگه: هیچی، فقط یه دفترچه یادداشت پر از فرمول های پیچیده! دوستاش میگن: به چه درد میخوره؟ دزده میگه: نمیدونم، ولی حتما یه چیزی توش هست که خود انیشتین نگهش داشته!
- ✔️یه روز یه خیاط داشته نماز میخونده، بعد از نماز میگه: استغفرالله ربی واتوب الیه. . . چقدر دکمه کم داشت این مانتو!
- ✔️یه روز یه نفر داشته تو بیابون راه میرفته، یهو یه چراغ جادو پیدا میکنه. غول چراغ ظاهر میشه میگه: یه آرزو کن! یارو میگه: میخوام یه پل بزنم از اینجا تا آمریکا! غول میگه: خیلی سخته، یه آرزوی دیگه بکن! یارو میگه: میخوام زنم بفهمه من چی میگم! غول میگه: اون پل رو کجا میخوای بزنی؟!
- ✔️یه روز یه قاضی از یه متهم میپرسه: چرا دزدی کردی؟ متهم میگه: آقای قاضی، گرسنه بودم! قاضی میگه: خب چرا از کسی نخواستی؟ متهم میگه: خب از شما خواستم، شما ندادید!
- ✔️یه روز یه نفر میره سیرک، بعد از دیدن نمایش میاد بیرون میگه: عجب شیری بود، خیلی خوب بازی کرد! دوستش میگه: آخه اون اسب بود! یارو میگه: نه بابا، من خودم دیدم تو شناسنامهاش نوشته بود شیر!
جوکهای سری سوم – 20 جوک دیگر:
- ✔️یه روز یه فوتبالیست میره رستوران، به گارسون میگه: یه استیک لطفا! گارسون میگه: با چه سسی؟ فوتبالیست میگه: با پاس گل!
- ✔️یه روز یه شیمیدان میره نونوایی، میگه: یه نون بده، ولی توش هیچ اتمی نباشه!
- ✔️یه روز یه فیزیکدان میره سلمونی، میگه: موهامو طوری بزن که هیچ نیرویی بهش وارد نشه!
- ✔️یه روز یه ریاضیدان میره سینما، بعد از دیدن فیلم میگه: این فیلم از نظر ریاضی خیلی ضعیف بود، چون هیچ پایانی نداشت!
- ✔️یه روز یه زیستشناس میره باغ وحش، بعد از دیدن حیوانات میگه: عجب تنوع زیستی جالبی!
- ✔️یه روز یه جغرافیدان میره مسافرت، بعد از برگشتن میگه: عجب مکانهای دیدنیای داشت!
- ✔️یه روز یه تاریخدان میره موزه، بعد از دیدن آثار باستانی میگه: عجب تاریخ پرفراز و نشیبی!
- ✔️یه روز یه فیلسوف میره رستوران، بعد از خوردن غذا میگه: من هستم، پس غذا خوردم!
- ✔️یه روز یه هنرمند میره نمایشگاه، بعد از دیدن آثار هنری میگه: عجب خلاقیتی!
- ✔️یه روز یه نویسنده میره کتابفروشی، بعد از خرید کتاب میگه: عجب داستانی!
- ✔️یه روز یه مهندس معمار میره شهر بازی، بعد از دیدن ترن هوایی میگه: عجب سازهای!
- ✔️یه روز یه اقتصاددان میره خرید، بعد از حساب کردن پول میگه: عجب تورمی!
- ✔️یه روز یه سیاستمدار میره سخنرانی، بعد از تموم شدن سخنرانی میگه: عجب وعدههایی!
- ✔️یه روز یه روانشناس میره مهمونی، بعد از دیدن مهمونا میگه: عجب تیپ شخصیتی متنوعی!
- ✔️یه روز یه جامعهشناس میره خیابون، بعد از دیدن مردم میگه: عجب جامعهای!
- ✔️یه روز یه متخصص آمار میره ورزشگاه، بعد از دیدن بازی میگه: عجب احتمال برد بالایی!
- ✔️یه روز یه موسیقیدان میره کنسرت، بعد از شنیدن موسیقی میگه: عجب هارمونی دلنشینی!
- ✔️یه روز یه بازیگر میره تئاتر، بعد از دیدن نمایش میگه: عجب اجرایی!
- ✔️یه روز یه ورزشکار میره المپیک، بعد از بردن مدال میگه: عجب تلاشی!
- ✔️یه روز یه دانشمند میره آزمایشگاه، بعد از کشف یه پدیده جدید میگه: عجب اکتشافی!
جوکهای سری چهارم – 20 جوک پایانی:
- ✔️به یه بچه میگن: مامانتو بیشتر دوست داری یا باباتو؟ میگه: هرکی برام بیشتر شکلات بخره!
- ✔️یه روز یه نفر میره داروخونه میگه: شامپو ضد ریزش مو دارید؟ داروخونه چی میگه: بله! یارو میگه: پس یه جوری بزنید که موهام نریزه!
- ✔️یه نفر میخواسته خودکشی کنه، میره بالای یه ساختمون بلند. یه دفعه یه تابلو میبینه که روش نوشته “ورود افراد زیر 18 سال ممنوع”! پشیمون میشه برمیگرده!
- ✔️یه روز یه خرس میره سلمونی، میگه: موهامو کوتاه کن! سلمونی میگه: نمیشه، اینجا فقط آدم اصلاح میکنه! خرس ناراحت میشه میره. فرداش دوباره میاد، میگه: موهامو کوتاه کن! سلمونی میگه: گفتم نمیشه، اینجا فقط آدم اصلاح میکنه! خرس عصبانی میشه میگه: اگه یه بار دیگه بگی آدم اصلاح میکنم، پوستتو میکنم! سلمونی میترسه، میگه: باشه، بشین. شروع میکنه به اصلاح کردن موهای خرس. بعد از تموم شدن، خرس میگه: چقدر شد؟ سلمونی میگه: هیچی، قابل نداره! خرس میگه: پس چرا دیشب نمیگفتی؟!
- ✔️یه روز یه نفر میره رستوران، میگه: یه پیتزا با قارچ لطفا! گارسون میگه: ببخشید قارچ نداریم، با پیاز میدیم؟ یارو میگه: نه، من به پیاز حساسیت دارم، با خیارشور بدید!
- ✔️یه روز یه گاو میره کافی شاپ، میگه: یه قهوه لطفا! باریستا میگه: ببخشید آقا، شما گاو هستید! گاو میگه: خب که چی؟ مگه گاوها حق ندارن قهوه بخورن؟ باریستا میگه: نه آقا، مشکل اینه که شیر نداریم!
- ✔️یه روز یه موش میره باشگاه بدنسازی، بعد از یه ماه تمرین حسابی، میاد پیش دوستش میگه: حالا دیگه میتونم یه گربه رو بلند کنم و بندازم تو چاه!
- ✔️یه روز یه زنبور میره تو یه مهمونی، همه ازش میترسن و فرار میکنن. زنبور ناراحت میشه میگه: بابا من که نیش نمیزنم، اومدم شام بخورم!
- ✔️یه روز یه ماهی میره دکتر، میگه: آقای دکتر، من احساس میکنم همش دارم خیس میشم! دکتر میگه: خب مگه تو تو آب زندگی نمیکنی؟ ماهی میگه: آره، ولی آخه خیلی خیسه!
- ✔️یه روز یه قورباغه میره پیش یه فالگیر، میگه: میشه آینده منو ببینی؟ فالگیر میگه: تو با یه دختر خیلی خوشگل ازدواج میکنی! قورباغه خوشحال میشه میگه: وای چه عالی! دختره کجا زندگی میکنه؟ فالگیر میگه: تو یه برکه خیلی بزرگ!
- ✔️یه روز یه نفر میره بهشت، فرشته ها بهش میگن: آرزو کن چی میخوای؟ یارو میگه: میخوام یه ویلا با استخر و سونا و جکوزی! فرشته ها میگن: ببخشید اینجا اینجور چیزا نداریم! یارو میگه: پس جهنم کجاست؟
- ✔️یه روز یه پلیس به یه راننده میگه: آقا چرا کمربند نبستی؟ راننده میگه: جناب سروان، من که دارم تو پارکینگ پارک میکنم! پلیس میگه: خب که چی؟ ممکنه یهو در پارکینگ باز بشه و پرت بشی بیرون!
- ✔️یه روز یه بچه از باباش میپرسه: بابا جون، دموکراسی یعنی چی؟ باباش میگه: یعنی اینکه من رئیس خانواده هستم و هرچی من بگم همونه!
- ✔️یه روز یه نفر میره رستوران، میگه: یه پیتزا مخلوط لطفا! گارسون میگه: چی مخلوط کنیم؟ یارو میگه: هرچی دارید بریزید توش، فقط یه کم فکر هم بریزید!
- ✔️یه روز یه نفر میره پیش یه شیخ، میگه: آقا من خیلی گناهکارم، چیکار کنم؟ شیخ میگه: برو توبه کن! یارو میگه: توبه کردم، ولی دوباره گناه کردم! شیخ میگه: خب دوباره توبه کن! یارو میگه: تا کی باید توبه کنم؟ شیخ میگه: تا وقتی که گناه نکنی!
- ✔️یه روز یه نفر میره پیش یه دندونپزشک، میگه: آقای دکتر، دندون درد دارم! دکتر میگه: کدوم دندونت درد میکنه؟ یارو میگه: نمیدونم، هرچی دندونام درد میکنه!
- ✔️یه روز یه نفر میره پیش یه آهنگر، میگه: آقا میشه یه زنجیر برام درست کنی؟ آهنگر میگه: برای چی؟ یارو میگه: میخوام سگم رو ببندم! آهنگر میگه: خب چرا خودت نمیبندی؟ یارو میگه: آخه خیلی گاز میگیره!
- ✔️یه روز یه نفر میره پیش یه نقاش، میگه: آقا میشه یه نقاشی از من بکشی؟ نقاش میگه: باشه، بشین. یارو میشینه، نقاش شروع میکنه به کشیدن. بعد از یه ساعت، نقاشی تموم میشه. یارو میگه: وای چه عالی! ولی چرا من انقدر زشت افتادم؟ نقاش میگه: خب ببخشید، این بهترین چیزی بود که میتونستم ازت بکشم!
- ✔️یه روز یه نفر میره پیش یه شاعر، میگه: آقا میشه یه شعر برام بگی؟ شاعر میگه: بله حتما. شروع میکنه به شعر گفتن: گل سرخ، گل یاس، تو چقدر زیبایی! یارو میگه: بابا این که خیلی کلیشهایه! یه چیز جدید بگو! شاعر میگه: خب، گل زرد، گل آبی، تو چقدر جذابی!
- ✔️یه روز یه نفر میره پیش یه فیلسوف، میگه: آقا من نمیدونم هدفم از زندگی چیه! فیلسوف میگه: خب مشکل همینه دیگه! تو باید هدف داشته باشی، بعد زندگی کنی! یارو میگه: خب چه هدفی داشته باشم؟ فیلسوف میگه: نمیدونم، برو فکر کن!
صد جوک برای باز کردن یخ گفتگو (و کمی خنده!)

جوک های کلی و کوتاه
1. چی میشه اگه یه فضانورد با یه خون آشام ازدواج کنه؟ یه آدم فضایی! 2. فرق بین سوسک و معلم ریاضی چیه؟ سوسک فقط توالت رو اشغال میکنه، معلم ریاضی کل زندگی رو! 3. چرا لک لک ها بچه ها رو میارن؟ چون خودشون نمیتونن! 4. یه روز یه خیاره میره دکتر میگه: آقای دکتر من ترش کردم! دکتر میگه: نگران نباش، الان واست یه آبلیمو می نویسم! 5. از یارو میپرسن چرا انقدر لاغری؟ میگه: والا چی بگم، از بس غصه خوردم سر سفره نرسیدم! 6. یه پشه میره داروخونه میگه: ببخشید آقا، داروی ضد افسردگی دارین؟ 7. چرا گوجه فرنگی سرخ میشه؟ خجالت میکشه که همه دارن می خورنش!
جوک های سوالی
8. میدونی چرا فیل ها کامپیوتر بلد نیستن؟ چون موش دارن! 9. چی میشه اگه یه لامپ برق رو بخوره؟ روشن فکر! 10. چرا زرافه ها گردن دراز دارن؟ چون خیلی با کلاسن! 11. فرق بین حلزون و ماشین حساب چیه؟ حلزون حساب کار دستشه! 12. چرا هندیا با دست غذا می خورن؟ چون قاشق و چنگال گیرشون نیومده! 13. چرا قورباغه ها نمی تونن توی جنگل راه برن؟ چون هی لیز می خورن! 14. فرق بین چایی و قلیون چیه؟ چایی رو می خورن، قلیون رو می کشن!
جوک های مرتبط با شغل
15. یه مهندس کامپیوتر میره بقالی، میگه: آقا یه کیلو پیاز بده. بقاله میگه: آپدیت کنم؟ 16. به یه برنامه نویسه میگن: بچه ات چه جوری به دنیا اومد؟ میگه: با Ctrl+V! 17. یه دکتره میره نونوایی، میگه: آقا یه نون میخوام، کالریش صفر باشه! نونوا میگه: آقا نونِ هوا داریم، میل دارید؟ 18. یه وکیله میره جهنم، بهش میگن: چرا اومدی اینجا؟ میگه: من همیشه حق رو به حق دار می رسوندم! 19. یه معلم زبان فارسی میره رستوران، میگه: آقا، یه جوجه لطفا، با ادبیات! 20. یه خیاط میره عروسی، همه بهش میگن: آقا، دمت گرم، چه لباسی دوختی! 21. یه آرایشگر میره جنگل، همه حیوونا میگن: آقا، یه کم به موهای ما برس!
جوک های موقعیتی
22. یه نفر میره مسابقه تلویزیونی، جایزه اش یه سفر دور دنیا بوده، ولی برنده نمیشه. میگه: عیب نداره، باز خوبه یه دور رفتم تلویزیون! 23. یه نفر میره دکتر، میگه: آقای دکتر، من هر وقت چایی می خورم، احساس می کنم دارم میمیرم! دکتر میگه: خب چایی نخور! 24. یه نفر میره مهمونی، صاحبخونه میگه: بفرمایید شام. میگه: نه ممنون، من شام خوردم، فقط اومدم یه کم بخندم! 25. یه نفر میره سینما، وسط فیلم بلند میشه داد میزنه: قاتل کیه؟ همه میگن: ساکت شو! میگه: خب می خواستم بدونم، فیلم طولانی نشه! 26. یه نفر میره استادیوم، می بینه همه دارن فحش میدن، میگه: ببخشید، اینجا مسجد نیست؟ 27. یه نفر میره بانک، میگه: ببخشید، من می خوام وام بگیرم! کارمنده میگه: سند ملکی داری؟ میگه: نه، سند اخلاقی دارم! 28. یه نفر میره امتحان رانندگی، افسره میپرسه: اگه چراغ قرمز بود، چیکار می کنی؟ میگه: ترمزدستی رو میکشم، پیاده میشم، میرم یه چایی میخورم!
جوک های حیوانات
29.از یه مورچه میپرسن: چرا انقدر کار میکنی؟میگه: آخه تابستون خواب موندم، زمستون هیچی نداشتم بخورم!30.یه خرگوشه میره سبزی فروشی میگه: آقا هویج دارید؟سبزی فروش میگه: نه، ندارم.روز بعد دوباره میاد میگه: آقا هویج دارید؟سبزی فروش میگه: نه، ندارم.روز سوم دوباره میاد میگه: آقا هویج دارید؟سبزی فروش عصبانی میشه میگه: اگه یه بار دیگه بپرسی هویج داری، با آجر میزنم تو سرت!روز بعد خرگوشه میاد میگه: آقا آجر دارید؟31.یه سگه میره سلمونی میگه: میشه موهامو مدل ساسی مانکن بزنی؟32.یه گربه به موشه میگه: بیا با هم دوست باشیم.موشه میگه: عمرا، تو همش منو میخوری!
33.
یه عقاب به مار میگه: بیا با هم پرواز کنیم.مار میگه: مگه میشه؟من که بال ندارم!عقاب میگه: نگران نباش، من یه طناب دارم، می بندمت به دمم!34.یه زنبور میره دندون پزشکی، دکتر میپرسه: چی شده؟زنبور میگه: عسلم چکه میکنه!35.یه شیر میره سیرک، میگه: منم میخوام هنرپیشه بشم!
جوک های زن و شوهری
36.زنه به شوهرش میگه: عزیزم، من دارم میرم خرید، تو خونه رو تمیز کن.شوهره میگه: باشه.زنه برمیگرده می بینه شوهره داره فوتبال تماشا میکنه.میگه: پس چرا خونه رو تمیز نکردی؟شوهره میگه: آخه تیم مورد علاقه ام داشت می باخت، نتونستم تمرکز کنم!37.زنه به شوهرش میگه: من چاق شدم؟شوهره میگه: نه عزیزم، فقط استخونات دارن بزرگتر میشن!38.مرده به زنش میگه: تو خیلی خوش شانسی که با من ازدواج کردی.زنه میگه: آره، می دونم، ولی تو چطور؟مرده میگه: منم خوش شانسم که مجبور نیستم با تو ازدواج کنم!39.زنه به شوهرش میگه: من خیلی دلم سفر میخواد.
شوهره میگه: باشه، برو آشپزخونه، یه کم ظرف بشور، انگار رفتی سفر دور دنیا!40.زنه به شوهرش میگه: چرا وقتی من حرف میزنم، تو اصلا گوش نمیدی؟شوهره میگه: عزیزم، من دارم به حرفات فکر میکنم!41.زنه به شوهرش میگه: من میخوام برم کلاس رقص.شوهره میگه: چرا؟مگه بلد نیستی؟زنه میگه: نه، ولی میخوام یاد بگیرم چطوری با شوهر احمقم کنار بیام!42.یه روز یه مردی میره پیش روانشناس و میگه: آقای دکتر، من نمیتونم زنم رو درک کنم!روانشناس میگه: خب، اشکالی نداره، خیلی از مردا همینطورین!حالا بذارید من هم یه تلاشی بکنم!
جوک های خنده دار متفرقه
43.یه روز یه پسره میره خواستگاری، بابای دختره میپرسه: پسرم، شغلت چیه؟پسره میگه: من کارشناس ارشد هستم!بابای دختره میگه: خوبه، پس میتونی کارای خونه رو انجام بدی!44.یه روز یه نفر داشته از خیابون رد میشده، یهو یه آجر میوفته رو سرش، میگه: آخ!این دیگه از کجا اومد؟میگن: از ساختمون!میگه: خب چرا تلفن نکردن؟45.یه روز یه ترکه میره سربازی، فرماندش میپرسه: اسمت چیه؟ترکه میگه: غلام!فرماندش میگه: پس از این به بعد اسمت میشه غلامعلی!ترکه میگه: قربان، مگه ما چند نفر غلام داریم؟46.یه روز یه اصفهانی میره تهران، یه تاکسی میگیره، به راننده میگه: آقا، منو ببر یه جایی که همه چی ارزون باشه!
راننده میبرتش درمونگاه!47.یه روز یه رشتیه میره مشهد، میره حرم امام رضا، میگه: آقا، من یه حاجت دارم، میخوام یه خونه تو رشت داشته باشم!یهو یه صدایی میاد میگه: مرد حسابی، چرا نمیری رشت خونه بخری؟48.یه روز یه آبادانی میره شمال، میره لب دریا، میگه: ای خدا، یه دونه ماهی برام بفرست!یهو یه نهنگ میاد بیرون، آبادانیه میگه: بابا، ما ماهی کوچیک میخواستیم، این که تانکر نفتیه!49.یه روز یه قزوینی میره تهران، یه عالمه پسته میخره، میاد قزوین، به همه میگه: بچه ها، ببینید، اینا چیه؟میگن: پسته!میگه: نه بابا، اینا گردوهای تهرانیه!
جوک های مربوط به مدرسه و درس
50.یه دانش آموز به معلمش میگه: آقا اجازه، من میخوام از اینجا برم.معلم میگه: کجا میخوای بری؟دانش آموز میگه: میخوام برم یه جایی که هیچوقت امتحان نداشته باشه، هیچوقت تکلیف نداشته باشه، هیچوقت مدرسه نداشته باشه!معلم میگه: خب، برو بمیر!51.یه دانشجو میره سر امتحان، هیچ سوالی رو بلد نیست، فقط یه سوال رو جواب میده: من نمیدونم!استاد بهش 20 میده، میگه: تو تنها کسی بودی که اعتراف کردی نمیدونی!52.یه بچه از مامانش میپرسه: مامان، چرا من انقدر خنگم؟مامانش میگه: خب، معلومه، تو که همش پای کامپیوتری!53.یه معلم از دانش آموزاش میپرسه: بچه ها، کی میدونه قطب شمال کجاست؟
یه دانش آموز دستشو میبره بالا، میگه: آقا اجازه، توی یخچال!
54.یه دانش آموز به دوستش میگه: میدونی چرا من همیشه نمره هام خوبه؟دوستش میگه: نه، چرا؟میگه: چون تقلب میکنم!55.یه بچه میره خونه میگه: مامان، امروز توی مدرسه یه دعوا شد، منم کتک خوردم!مامانش میگه: چرا کتک خوردی؟مگه تو قوی تر نیستی؟بچه میگه: نه، آخه همه با هم ریختن سر من!56.یه معلم میپرسه: بچه ها، فرق بین علم و ثروت چیه؟یه دانش آموز میگه: علم تو مغزه، ولی ثروت تو حسابه!
جوک های مرتبط با غذا
57.یه نفر میره رستوران میگه: آقا، یه پرس چلوکباب لطفا، بدون پیاز!گارسون میگه: متاسفم آقا، پیاز جزء کباب حساب میشه!58.یه نفر میره ساندویچی میگه: آقا، یه ساندویچ فلافل بدین، فقط توش خیارشور نریزید.ساندویچیه میگه: مگه شما فلافل با خیارشور دوست ندارین؟میگه: نه، آخه خیارشور معده ام رو اذیت میکنه!59.یه نفر میره پیتزافروشی میگه: آقا، یه پیتزا بدین، فقط توش قارچ نباشه.پیتزافروشه میگه: مگه شما قارچ دوست ندارین؟میگه: نه، آخه قارچ شبیه چتره، من از چتر میترسم!60.یه نفر میره بستنی فروشی میگه: آقا، یه بستنی بدین، فقط توش پسته نباشه.بستنی فروشه میگه: مگه شما پسته دوست ندارین؟
میگه: نه، آخه پسته دندونام رو اذیت میکنه!
61.یه نفر میره سوپرمارکت میگه: آقا، یه نوشابه بدین، فقط توش قند نباشه.فروشنده میگه: مگه شما قند دوست ندارین؟میگه: نه، آخه قند چاقم میکنه!62.یه نفر میره آجیل فروشی میگه: آقا، یه مشت تخمه بدین، فقط شور نباشه.فروشنده میگه: مگه شما تخمه شور دوست ندارین؟میگه: نه، آخه تخمه شور فشارم رو میبره بالا!63.یه نفر میره کافه میگه: آقا، یه قهوه بدین، فقط تلخ نباشه.باریستا میگه: مگه شما قهوه تلخ دوست ندارین؟میگه: نه، آخه قهوه تلخ اعصابم رو خراب میکنه!
جوک های مربوط به شهرها و لهجه ها
64.از یه آبادانی میپرسن: اگه یه میلیون دلار داشته باشی چیکار میکنی؟میگه: میرم یه خونه میخرم و بقیه اش رو آتیش میزنم و باهاش آتیش بازی میکنم!65.یه اصفهانی داشته با دوستش حرف میزده، یهو یه گدا میاد پیشش میگه: آقا، یه کمکی کن.اصفهانیه میگه: برو خدا روزی تو یه جای دیگه حواله کنه!66.یه رشتیه میره تهران، میره یه رستوران شیک، میبینه یه آقایی داره با چنگال ماهی میخوره، رشتیه میگه: مرد حسابی، مگه ما گاویم که با چنگال ماهی بخوریم؟67.یه قزوینی میره تهران، میره یه مغازه، میگه: آقا، پسته دارید؟یارو میگه: بله.قزوینیه میگه: کیلویی چنده؟
یارو میگه: کیلو 500 هزار تومن.
قزوینیه میگه: نه، ما ارزون ترشو میگیریم!68.یه ترکه میره آمریکا، میخواد یه همبرگر سفارش بده، میگه: one همبرگر، دو پپسی!69.یه لره میره تهران، میره یه مغازه، میگه: آقا، یه تومن به ما پول خرد میدی؟یارو میگه: برو بابا، مگه من بانک مرکزی ام؟لره میگه: تو که بانک مرکزی نیستی، پس چرا انقدر عصبی هستی؟70.یه یزدیه میره مکه، میره مسجدالحرام، میگه: خدایا، من اومدم خونه تو، منو ببخش!یهو یه صدایی میاد میگه: برو بابا، مگه تو چقدر مال جمع کردی که خدا ببخشتت؟
جوک های مفهومی و فلسفی (برای افراد خاص!)
71.دو تا اتم دارن با هم قدم میزنن، یهو یکی شون میگه: وای، من یه الکترون از دست دادم!اون یکی میگه: مطمئنی؟میگه: آره، مثبت شدم!72.یه روز نیچه داشته با خدا قدم میزده، یهو نیچه میگه: خدا مرده!خدا میگه: کی اینو گفته؟نیچه میگه: من!خدا میگه: خب، پس خودتم مردی!73.یه روز هایدگر داشته با سارتر حرف میزده، یهو سارتر میگه: من وجود دارم!هایدگر میگه: نه، تو فقط در دنیای من وجود داری!74.یه روز دکارت داشته با کانت قدم میزده، یهو دکارت میگه: من فکر میکنم، پس هستم!کانت میگه: نه، تو فقط میتونی فکر کنی، ولی نمیتونی باشی!
75.
یه روز فروید داشته با یونگ حرف میزده، یهو یونگ میگه: من یه ضمیر ناخودآگاه دارم!فروید میگه: نه، تو فقط یه ضمیر خودآگاه داری که میخواد ناخودآگاه بشه!76.یه روز مارکس داشته با انگلس حرف میزده، یهو انگلس میگه: من یه انقلاب میخوام!مارکس میگه: نه، تو فقط یه اصلاح میخوای که اسمش رو گذاشتی انقلاب!77.یه روز بودا داشته با لائو تسه حرف میزده، یهو لائو تسه میگه: من یه راه دارم!بودا میگه: نه، تو فقط یه توهم داری که اسمش رو گذاشتی راه!
جوک های مرتبط با تکنولوژی
78. چرا کامپیوترها انقدر باهوش شدن؟ چون همه دارن از اینترنت دانلود میکنن! 79. فرق بین ویندوز و هواپیما چیه؟ هواپیما حداقل یه بار سقوط میکنه! 80. چرا برنامه نویس ها انقدر چاقن؟ چون هیچی جز کد نمیخورن! 81. اگه یه ویروس عاشق یه آنتی ویروس بشه چی میشه؟ آنتی ویروس خودکشی میکنه! 82. چرا فیسبوک انقدر محبوبه؟ چون همه میخوان ببینن بقیه دارن چیکار میکنن! 83. چرا گوگل انقدر پولداره؟ چون همه دارن ازش سوال میپرسن! 84. فرق بین یه هکر و یه دزد چیه؟ دزد فقط پول رو میدزده، هکر همه اطلاعات رو!
جوک های خلاقانه و عجیب!
85.یه روز یه بادمجون داشته با یه کدو حرف میزده، یهو بادمجون میگه: من دیگه خسته شدم از این زندگی، میخوام برم فضا!کدو میگه: خب برو، مگه کسی جلوت رو گرفته؟بادمجون میگه: آخه من که بال ندارم!86.یه روز یه ابر داشته با یه خورشید حرف میزده، یهو ابر میگه: من خیلی دلم میخواد بارون بباره!خورشید میگه: خب بباره، مگه من چی کار کنم؟ابر میگه: آخه اگه بارون بباره، تو دیگه نمیتونی نور بتابونی!87.یه روز یه سنگ داشته با یه درخت حرف میزده، یهو سنگ میگه: من خیلی دلم میخواد حرکت کنم!درخت میگه: خب حرکت کن، مگه کسی جلوت رو گرفته؟
سنگ میگه: آخه من که پا ندارم!88.یه روز یه کتاب داشته با یه مداد حرف میزده، یهو کتاب میگه: من خیلی دلم میخواد داستان داشته باشم!مداد میگه: خب داشته باش، مگه من چی کار کنم؟کتاب میگه: آخه من که نویسنده ندارم!89.یه روز یه دریا داشته با یه آسمون حرف میزده، یهو دریا میگه: من خیلی دلم میخواد پرواز کنم!آسمون میگه: خب پرواز کن، مگه کسی جلوت رو گرفته؟دریا میگه: آخه من که بال ندارم!90.یه روز یه فنجون داشته با یه قاشق حرف میزده، یهو فنجون میگه: من خیلی دلم میخواد پر از چایی بشم!
قاشق میگه: خب پر شو، مگه من چی کار کنم؟
فنجون میگه: آخه من که چایی ندارم!91.یه روز یه کلاه داشته با یه سر حرف میزده، یهو کلاه میگه: من خیلی دلم میخواد گرم باشم!سر میگه: خب گرم باش، مگه من چی کار کنم؟کلاه میگه: آخه من که بخاری ندارم!
جوک های بی سر و ته و دیالوگ محور
92. – سلام، اسمت چیه؟ + اسمم تو تیک تاک هست. – چه جالب، من اسمم تو اینستاگرام هست! 93. – میدونی چرا پنگوئن ها نمیتونن پرواز کنن؟ + نه، چرا؟ – چون خیلی خسته ان! 94. – اگه یه فیل بره حموم چی میشه؟ + نمیدونم، چی میشه؟ – حموم پر از آب میشه! 95. – یه روز یه یارو میره دبی، بعدش چی میشه؟ + نمیدونم، چی میشه؟ – هیچی، برمیگرده! 96. – فرق بین بادمجون و هویج چیه؟ + نمیدونم، چیه؟ – هویج رو میشه خورد، ولی بادمجون رو نمیشه خورد! 97. – چرا فیل ها میرن سینما؟ + نمیدونم، چرا؟ – چون بلیط مجانی دارن! 98. – یه روز یه قورباغه میره سلمونی، چی میگه؟ + نمیدونم، چی میگه؟ – هیچی نمیگه، چون قورباغه ها حرف نمیزنن!
جوک های خیلی خیلی کوتاه!
99. نخود نخود، هر که رود! 100. خسته نباشی دلاور، خدا قوت پهلوان!






